عشق آتش است ،اما آتشی سرد . با وجود این باید در این آتش سوخت،این آتش فقط برای تطهیر کردن می سوزاند، ناخالصی است آن چه میسوزد و آنچه میماند، طلاست. نگران رنج عشق هم نباش زیرا خواهان خراب کردن توست تا دوباره آبادت کند. فراموش نکن دانه باید شکسته شود و گرنه درخت چگونه میتواند متولد گردد؟؟! رود باید به انتها برسد و گرنه چگونه میتواند به دریا ملحق شود ،پس راحت باش و در عشق بمیر! و گرنه چگونه میتوانی خویشتن خویش را بیابی؟ هر حقیقتی نه با شنا کردن بلکه با غرق شدن کشف میشود
شنا کردن حادثه ای است که در سطح اتفاق می افتد اما غرق شدن تو را به اعماق بی انتها میبرد
و زندگی بدون عشق: به درخت بدون شکوفه و میوه میماند . زندگی بدون عشق زندگی نیست
+نوشته شده در پنج شنبه 89/5/21ساعت 2:55 عصرتوسط سپیده |
|
نظر